۱۳۸۶ آذر ۳۰, جمعه

یک سگ بدنساز


برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی عکس کلیک کنید

۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبه

نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش

به پسرم درس بدهید

او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویی، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزیدکه از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.

اگر می توانید، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید. به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گل های درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند.

به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند.

ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند. به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد.

به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست.

به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.

در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد.

توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.

اسکناس مچاله

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس هزار تومانی را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

دست همه حاضرین بالا رفت.

سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.

این بارمرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.

و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که

می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.


یلدا آمد..............شب یلداتون مبارک



یلدا شب دلتنگی و تنهایی
پائيز..... ای تنها گل هميشه بهارم...
پائيز .... ای همسفر شبهای گمگشته ام
پائيز ..... ای تنها فصل نوشتن...
پائيزم...
بی تو پس از يلدا چه کنم....
بی تو دفتر شعرم پر از تنهايی...
بی تو من مسافر تنهای رفتن....
به من بگو: بی تو با پس کوچه های بارانی چه کنم...؟
پائيزم.... ای تازه تر از هميشه...
پائيزم....
ای نشسته بر پر مرغان نگاهم...
پائيزم....
بی تو من بی شب و بی شمع و بی ترانه ....
بی تو اما بيادت سبز تر از هميشه آبی تر از فردا جاری تر از دريا من ترانه خواهم گفت.....
بايد می نوشتم همه هق هق تنهائی ات را......
مرا بياد داشته باش
ای که در دل داری هوای رفتن
************
یلدا چه شبی است؟
ايرانيان قديم شادي و نشاط را از موهبت هاي خدايي و غم و اندوه و تيره دلي را از پديده هاي اهريمني مي پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوري و شب يلدا و سنت هاي ديگر در واقع بيانگر اين حقيقت است كه ايرانيان پس از رهايي از بيدادگري و ستم به شكرانه بازيافتن آزادي، جشن برپا مي ساختند و پيروزي نيكي بر بدي و روشنايي بر تاريكي و داد بر ستم را گرامي مي داشتند.
شب يلدا نيز يكي از اين موارد است. در دوران كهن، شب مظهر تاريكي و تباهي و وحشت بوده و اغلب سعي مي كردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پليدي و تباهي در آن راه نيابد. شب يلدا طولاني ترين شب ها است. يعني تسلط تاريكي بر زمين از تسلط نور خورشيد و روشنايي مي كاهد. و چون فرداي اين شب روشنايي بر ظلمت غالب و روز طولاني مي شود، ايرانيان تولد دوباره خورشيد را كه مظهر روشنايي است جشن مي گيرند.
در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. در هر ماه روزي را كه نام روز با نام ماه يكي باشد، جشن مي گرفتند .
دي ماه، در ايران كهن، چهار جشن، وجود داشت. نخستين روز دي ماه و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست و سوم، سه روزي كه نام ماه و نام روز يكي بود. و در اين سي روز ماه، سه روز آن «دي» نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن مي گرفتند. امروز از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا را جشن مي گيرند، يعني آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.
يلدا از نظر معني معادل با كلمه نوئل از ريشه ناتاليس رومي به معني تولد است و نوئل از ريشه يلدا است .
واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است . ولادت خورشيد ( مهر و ميترا ) و روميان آن را ( ناتاليس انويكتوس ) يعني روز ( تولد مهر شكست ناپذير ) نامند
آيين شب يلدا يا شب چله
صداي پاي يلدا آرام آرام به گوش مي رسد . پدربزرگها و مادر بزرگها خانه را براي استقبال از فرزندان مي آرايند و فرزندان و نوه ها نيز از آن سوي براي ديدار بزرگان خانواده بي قرارند .
برگزاري مراسم يلدا ، آييني خانوادگي است و گردهمايي ها به خويشاوندادن و دوستان نزديك محدود ميشود .
ايران كشوري با فرهنگي غني است كه مردمانش بنا به ذوق و سليقه و طبيعت منطقه اي كه در آن زيست مي كنند هر يك براي برگزاري سنت هاي كهن آداب خاص خود را دارند
آيين شب يلدا يا شب چله، خوردن آجيل مخصوص ، هندوانه، انار و شيريني و ميوه هاي گوناگون است که همه جنبه نمادي دارند و نشانه برکت، تندرستي، فراواني و شادکامي هستند.
فال حافظ و شاهنامه خواني

يكي ديگر از رسم هاي شب يلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آيين هاي ديگر يلدا را ميراثي از فرهنگ چند هزار ساله بدانيم ولي فال حافظ گرفتن در شب يلدا در سده هاي اخير به رسم هاي شب يلدا افزوده شده است.
شاهنامه خواني و قصه گويي پدربزرگ و مادربزرگ دور كرسي براي كوچكترها نيز از آيين هاي يلدا است كه خاطرات شيريني براي بزرگسالي آنها فراهم مي آورد
شب چله (یلدا)
شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايی

دیر زمانی است كه مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا می‌دارند كه در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یكم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد.
خورشید در حركت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی روز و كاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندكی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌كند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معكوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند.
در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمه‌های آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكی‌های فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام كیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقویم میلادی كه ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یكی از روزهای نزدیك به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و كریسمس را همچون تقویم كهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌كنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم كهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینكه نام نخستین ماه سال آنان نیز «كریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل كرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی كه پیرو مزدك، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند (كه هنوز هم حامیان سرمایه‌داری لجام گسیخته اندیشه‌های عدالت‌جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می‌دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌كرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود كه نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیكستان) است. همچنین در تقویم كهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است كه با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌كوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار كنند. البته در شبه تقویم نوظهوری كه برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌كتتد و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف می‌شود كه نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی كه از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌كند. از آنرو كه فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.
امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه كه پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده كه یكی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر كاشان است كه فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده كه در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد كه این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است كه می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است كه تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیكی روستای رباط سفید، نیز دارا است كه البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.
هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان، در شهر نیاسر كاشان برگزار میشود
پبشینهٔ جشن
یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می‌کرده‎اند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است .
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه‌هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه‌هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می‌برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه‌تر نشانه‌ای از غلبهٔ تاریکی.
یلدا برگرفته از واژه‎ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است(زیرا برخی معتقدند که مسیح در چنین شبی به دنیا آمده است ). ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» می‎‎پنداشتند، و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند و گرد آتش جمع می‎شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می کردند.آن گاه خوانی الوان می گستردند و « میزد» نثار می کردند. «میزد» نذری یا ولیمه‎ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین‎های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‎ها و فرآورده‎های خوردنی فصل و خوراک‎های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه ای که آن را « میزد» می نامیدند، بر سفره جشن می نهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون ( ثروتمند افسانه ای) ، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانه ها می آید و به مردم هیزم می دهد، و این هیزم ها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل می شود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار می ماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا می کردند . امری که از شواهد تاریخی حکایت می کند این است که بیشتر رسوم دین مسیحیت از مهرپرستی و یا میتراییسم برگرفته شده است . مانند تولد مسیح در یک آقل که برگرفته شده از تولد میترا در غار است و همچنین شب میلاد مسیح که مصادف با یلدا می باشد , نیز از این آیین کهن آریایی گرفته شده است و همچنین درخت سرو مهر با ستاره ای بر فرازش که همکنون در دیگر کشورها به درخت کاج تبدیل شده است ( ستاره نشانه ایست که بازرگانان را راهنمایی می کند تا به میترا در غار برسند - درخت کاج از این روی در کشورهای اروپایی مرسوم شد که محیط طبیعی آنها برای رویش کاج بهتر بود ) .
جشن یلدا و عادات مرسوم در آن
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می شده است به این صورت که خانواده ها در این شب گرد می آمدند و پیرتر ها برای همه قصه تعریف می کردند . آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند , این میوه ها که اکثرا" کثیر الدانه هستند , نوعی جادوی سرایتی محسوب می شوند که انسان ها با توسل به برکت خیزی و پر دانه بودن آنها , خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند . در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند

اس ام اس های عید قربان

این دو سه روز رو رژیم بگیر تا لاغر شی که انتخابت نکنن! اینو به بقیه گله هم بگو.
عید قربان پیشاپیش مبارک
************

عید قربان نزدیکه، این جماعت براشون گاو و گوسفند فرقی نمی کنه… نگرانتم!

**********************

از امروز ۳ روز بیشتر زنده نیستی… از فرصتی که داری لذت ببر گوسفند عزیز!
پیشاپیش فرا رسیدن عید قربان رو بهت تسلیت می گم!

******************

این روزا خیلی مواظب خودت باش… جونت در خطره… ممکنه سرتو ببرن…
این اس ام اس رو برای گوسفند های دیگه هم بفرست.
پیشاپیش عید قربان مبارک

*********************

عید قربان نزدیک است تا می تونی علف بخور قیمتت بره بالا

**********************

عید قربون پارسال که در رفتی امسال چیکار می خوای بکنی؟

**********************

تا حالا فكركردي اگرخدابه حضرت ابراهيم امرمي كرد به جاي پسرش زنشو قرباني كنه اين مراسم هرسال باچه شكوهي تكرار می شد؟

************************

و آنگاه كه ابراهيم با غالب آمدن بر وسوسه هاي شيطاني، كارد را بر گلوي اسماعيل نهاد تا او را قرباني كند…
ندا آمد: ابراهيم! جوگير نشو! تو در مقابل دوربين مخفي قرار گرفتي!
عیدتان مبارک!

************************

اس ام اس های شب یلدا


عمرتون 100 شب یلدا

دلتون قد یه دریا

توی این شب های سرما

یادتون همیشه با ما

شب یلدا مبارک

#############

بیا ای دل کمی وارونه گردیم

برای هم بیا دیوونه گردیم

شب یلدا شده نزدیک ای دوست

برای هم بیا هندونه گردیم

شب یلدا مبارک

$$$$$$$$$$$$$$

روی گل شما به سرخی انار

شب شما به شیرینی هندوانه

خندتون مانند پسته

و عمرتون به بلندی یلدا

شب یلدا مبارک

@@@@@@@@@

تو خوشگلترین، خوشتیپ ترین و با کلاس ترین آدم روی زمین هستی
اینم هندونه شب یلدات! بذار تو یخچال تا خنک بشه!

**************

حتی طولانی ترین شب نیز

به خورشید می رسد

*******************

من دارم جمعه می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم… منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش…
از طرف پاییز - یلدا مبارک

*****************

یلدا یعنی یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت

*****************

بین چگونه قناری ز شوق می لرزد
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است

********************

همهً شب هاي غم آبستن روز طرب است
يوسف روز ز چاه شب يلدا آيد
********************

۱۳۸۶ آذر ۲۸, چهارشنبه

بدترين مکان‌های زندگی در جهان کجاست؟

نشريه معتبر فارن پاليسی چاپ آمريکا اخيرا گزارشی درباره فهرست بدترين مکان‌های زندگی در دنيا برای کودکان منتشر کرده است که نکته جالب آن قرار داشتن بريتانيا در اين ليست است.
به گزارش «جهان» بزرگ شدن هيچگاه آسان نيست. اما شرايط کودکانی را تصور کنيد که مسير پرپيچ و تاب رشد را در يک منطقه جنگی، يا در جايی طی می کنند که درآن بايد تن به انجام هرگونه کار سختی بدهند. در اينجا پنج مکانی که شما هرگز نمی خواهيد فرزندانتان در آنجا بزرگ شوند، مورد مطالعه و بررسی قرار می گيرد.

عراق:



مشکل: مسئله سوء تغذيه در ميان کودکان از آغاز تهاجم آمريکا به عراق تا کنون دو برابر شده است.

ده سال پيش بزرگترين نگرانی برای کودکان عراقی ابتلاء به بيماريهای ناشی از چاقی بود. امروز اگر نبود تغذيه آنها را بيمار نکند، خطر دائمی خشونت های جنگ آنها را تهديد می کند.

دليل: کمبود آب آشاميدنی و فروپاشی نظام بهداشتی کشور موجب شده است که کودکان عراقی حتی نسبت به کودکان هائيتی و اوگاندا نيز مورد سوء تغذيه بيشتری قرار گيرند.
ده سال پيش بزرگترين نگرانی برای کودکان عراقی ابتلاء به بيماريهای ناشی از چاقی بود. امروز اگر نبود تغذيه آنها را بيمار نکند، خطر دائمی خشونت های جنگ آنها را تهديد می کند.
دستيابی به ارقام قابل اطمينان در اين زمينه دشواراست با اين حال بر اساس آمار سازمان ملل متحد، ۲۰ درصد تلفات جنگ فعلی را زنان و کودکان تشکيل می دهند.



چه بايد کرد: بازسازی مدارس و بيمارستانها و نيز تعمير تصفيه خانه های آب آشاميدنی.


زيمبابوه

مشکل: يکی از هر پنج کودک، پيش از سن پنج سالگی تلف می شود.



دليل: فقر و بيماری ايدز. کشور زيمبابوه زمانی از بهترين نظام های بهداشتی آفريقا برخوردار بود، اما تورم سريع ناشی از سياست های غلط رابرت موگابه و افزايش سه هزار درصدی در ميزان هزينه بهداشت کشور طی سال های اخير بيمارستان های زيمبابوه را نابود کرده است.

امروزه کمبود مواد غذايی، دارو و نظام ناموفق آموزش و پرورش کشور، آينده ای تاريک را برای کودکان زيمبابوه ترسيم کرده و موجب شده است تا هزاران نفر هر سال با هدف دستيابی به آينده ای روشن تر خطرات بی شماری را متحمل شده و به آفريقای جنوبی مهاجرت کنند.
بيماری ايدز نيز به اين تيره بختی ها افزوده است و يکی از هر پنج کودک اين کشور به خاطر اين بيماری يتيم می شود.


چه بايد کرد: کشور زيمبابوه شديدا به منابع آموزشی وسيع در زمينه بيماری ايدز، تلاش های پيشگيری و ايجاد تغيير در عادات ناسالم و خطرناک نيازمند است. همچنين بايد در بنا و توسعه بيمارستان های آن کشور سرمايه گذاری شود.


ايجاد و برقراری سياست های اقتصادی- مالياتی معقول به منظور متوقف ساختن تورم فوق العاده شديدی که اقتصاد کشور را به نابودی کشانده است، امری بسيار ضروری است. حدود ۴۰ درصد تمامی سربازان جمهوری دموکراتيک کنگو را کودکان تشکيل می دهند. نيمی از اين کودکان، دخترانی هستند که به زور مورد استفاده و بردگی جنسی قرار گرفته اند.

جمهوری دموکراتيک کنگو


مشکل: کودکان سرباز. حدود ۴۰ درصد تمامی سربازان جمهوری دموکراتيک کنگو را کودکان تشکيل می دهند. نيمی از اين کودکان، دخترانی هستند که به زور مورد استفاده و بردگی جنسی قرار گرفته اند.



دليل: ميراث جنگ.. جنگجويان غير نظامی و شبه نظاميان تقريبا ۳۰ هزار کودک را برای استفاده به عنوان کودکان سرباز، محافظ و بردگان جنسی در جريان دومين جنگ داخلی آن کشور، که در سال ۲۰۰۳ ميلادی به پايان رسيد، ربودند.
با وجود اينکه اين جنگ رسما پايان يافته است اما، گروه های مخالف دولت همچنان از کودکان در مبارزات خود استفاده می کنند.



راديو فردا مي‌نويسد بازگشت به جامعه برای آن کودکانی که از جنگ گريخته اند اکثرا دشوار است و بسياری از آنها در خيابان ها سرگردان می مانند.

هم اکنون بيش از ۲۰ هزار کودک خيابانی در کينشازا، پايتخت کنگو سرگردانند و از سوء تغذيه، سوء استفاده های جنسی و بيماری های جسمی رنج می برند.



چه بايد کرد: جمهوری دموکراتيک کنگو، پس از دهه ها جنگ، به ايجاد و برقراری صلح و ثبات و برنامه هايی نياز دارد که بتواند از طريق آن کودکان سرباز را نجات داده، آنها را به زندگی عادی باز گرداند.


در رابطه با کودکان خيابانی، دولت و سازمان های کمک بين المللی برای بالا بردن سطح آگاهی عموم مردم، برنامه های مبارزاتی به راه انداخته و متجاوزين را هدف قرار می دهند.
مقامات مسئول و مجريان قانون نيز به جای آنکه کودکان دستگير شده را با خلافکاران بزرگسال در يک جا نگهداری کنند، در تلاشند تا بازداشتگاه های ويژه نوجوانان را بازسازی کرده و مورد استفاده قرار دهند.




هندوستان



مشکل: کودکان کارگر. بر اساس برآوردها حدود ۱۲ ميليون کودک به جای رفتن به مدرسه به انجام کارهای سخت مشغولند.


دليل: رشد اقتصادی و توسعه شهرها. با رشد اقتصادی شديد در آسيا طی سال های اخير، ميزان تقاضا برای کار ارزان قيمت نيز به شدت بالارفته است.

در بسياری موارد کودکان قربانی اين تقاضا می شوند. اين مشکل بويژه در هند بالا گرفته است. اکثر کودکان کارگر در هند آنهايی هستند که از روستاها و نقاط دورافتاده به شهرهای بزرگتر آمده اند.


آنها گاه در شيفت های ۱۶ ساعته در ازای مبلغی ناچيز،(عموما کمتر از دو دلار و پنجاه سنت آمريکايی) در روز کار می کنند.



دولت هند برای مبارزه با اين مشکل، استفاده از کودکان کارگر را ممنوع اعلام کرده است، اما تاکنون در مقابله با اين پديده ناموفق بوده است.

مامورين پليس عمدتا اين مشکل را ناديده می گيرند و حتی زمانی که يک کارخانه به خاطر استثمار کودکان تعطيل می شود، بلافاصله کارخانه ديگری جای آن را می گيرد.



چه بايد کرد: دولت هند اين مشکل را پذيرفته است. سال گذشته در قوانين مربوط به استفاده کاری از کودکان، اصلاحات قانونی عمده ای انجام داد و بکارگيری کودکان در مراکز توليدی و کارخانه ها را قدغن اعلام کرد.


با اين حال تا اين قوانين به اجراء گذاشته نشوند، تغييری ايجاد نخواهد شد و استفاده از کودکان کارگر همچنان ادامه خواهد يافت.


بريتانيا

مشکل: استعمال سيگار، مشروبات الکی و بارداری. بيش از سه ميليون و ۸۰۰ هزار جوان بريتانيايی به رغم تلاش های دولت برای مبارزه با فقر در زير خط فقر به سر می برند.

دليل: کودکان در بريتانيا با وجود آنکه نسبت به کودکان در کشورهای رو به توسعه از شرايط زندگی به مراتب بهتری برخوردارند، اما در موقعيت بدی به سر می برند.



بر اساس گزارش اخير سازمان ملل متحد، بريتانيا از ميان ۲۱ کشور توسعه يافته جهان، بدترين مکان زندگی برای کودکان است.

بر اساس اين گزارش، بريتانيا در زمينه ميزان استعمال سيگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی، روابط جنسی نا امن و بارداری در ميان جوانان، در بدترين مقام قرار گرفته است.


اين گزارش همچنين نشان می دهد که روابط کودکان و جوانان بريتانيايی با دوستان و اعضای خانواده شان بسيار ضعيف است و نزديک به يک سوم آنها علاقه ای به انجام کار و فعاليت حرفه ای ندارند.



علاوه بر آن بيش از سه ميليون و ۸۰۰ هزار جوان بريتانيايی به رغم تلاش های دولت برای مبارزه با فقر در زير خط فقر به سر می برند.


چه بايد کرد: دولت بريتانيا يک برنامه ابتکاری راه اندازی کرده است که «آغازی مسلم برای بهبود زندگی کودکان» نام دارد.

اين برنامه که با هدف ترفيع کيفيت عمومی زندگی کودکان انجام می شود، شامل مشاوره با والدين، خدمات پرستاری روزانه و آموزش های بهداشتی و پيشگيری می شود.



منتقدين اين اقدامات را «بی نتيجه» ارزيابی کرده اند، با اين حال گوردون براون، نخست وزير بريتانيا از اين طرح دفاع می کند.

سوتی در فیلمهای سینمائی


بله...فیلم سینمایی قدیمی و ساعت مچی تازه



بقیه در بقیه مطالب

ادامه مطلب

۱۳۸۶ آذر ۲۷, سه‌شنبه

یک سفر به دور دنیا


زاپن :شکوفه های گیلاس

بقیه عکسها و کشورها در ادامه مطلب

ادامه مطلب

استفاده های جدید از گوشیهای تلفن همراه قدیمی


اینم یه جورشه!!
بقیه عکسها در ادامه مطلب

ادامه مطلب

۱۳۸۶ آذر ۲۰, سه‌شنبه

زوج بدون فرزند Childless couple

There once was a husband and wife who were unable to have children. After consulting everyone who would listen to their problem, they were still unsatisfied. Finally, they consulted their family priest

زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر میبردند ..با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما بی نتیجه ..


تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند

پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند ..او در جواب اون زوج گفت:تاراخت نباشید من مطمئنم که خداوند دعا های شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود ..

با این وجود ..من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم ..

قول میدم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای اسنجابت دعای شما شمعی روشن کنم

"Thank you, Father, thank you!" said the couple.


زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند


قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه ..بازگشت و گفت ..من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل میشه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد...

اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طول خواهد انجامید ..ولی قول میدم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام

سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت

While resting on his porch one mid-summer morning, he remembered the promise of paying a visit that he had made 15 years ago. So he made his way to their home, and upon arriving at the residence of the couple who'd sought his council years earlier, he rang the doorbell


یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت میکرد . یادش افتاد به قولی که 15 سال


پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به

راه افتاد ...و رسید به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند ..


زنگ در را به صدا در آورد


Sounds of crying and screaming children filled the air! Overjoyed by the thought that their prayers had been answered, he entered the house. More than a DOZEN children filled the house from top to bottom! In the midst of all the chaos, stood the wife

صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود ..خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند .

وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون

و وسط اون شلو غی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود


"My dear," the priest said, "your prayers have been answered! And where is your husband? I wish to congratulate him too on your miracle!"

کشیش گفت :فرزندم ..میبینم که دعاهاتون مستجاب شده ..حالا به من بگو شوهرتون کجاست ..تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم

"He just left for Rome," she said in a very desperate tone.

زن مایوسانه جواب داد :اون نیست ..همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد


"Rome? Why did he go to Rome?" asked the priest.

کشیش پرسید:شهر رم؟؟؟آخه واسه چی رفته رم؟؟

رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین... خاموشش کنه



۱۳۸۶ آذر ۱۸, یکشنبه

انواع مد روسری


قابل توجه خانمهای ایرانی
بقیه تصاویر در ادامه مطلب
ادامه مطلب